ستیلاستیلا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

ستیلا نبض زندگی مامان و بابا

سی امین ماهگرد عشقمون ستیلا

ای تک صدای خوش آوای زندگی مامان وبابا ماهگردت مبارک.   94/8/30: ای دختر زیبای مامان وبابا در روز 1و2 آبان به شمال رفتیم چون به خاطر تاسوعا وعاشورا تعطیلی داشتیم. خیلی مراسم عزاداری قشنگی تو شمال برگزار میشه وهواهم خیلی عالی بود .شما هم که هرجا بادکنک میدی میگفتی من میخوام ماهم برات میخریدیم وشمابااونا سرگرم .اما از شمال که برگشتیم متاسفانه اثرات گزش دراکولا روی چشم وصورتت معلوم شد. خیلی بیتابی میکردی و حق داشتی چون خیلی بد اذیت میکنه و خداروشکر بعد از 8روز خوب شدی بدیش این بود که هیچ دارویی نمیتونستیم بزنیم و خشک می شد و میرفتی حمام پوست های خشک شده می ریختند.درتاریخ 13آبان هم مجدداً سرما خوردی و باز به دکتر رفتیم ومجب...
15 آذر 1394

بیست ونهمین ماهگرد عشقمون ستیلاو سومین حضور در مراسم عزاداری

ای زیباترین مونس مامان وبابا ماهگردت مبارک. 94/7/30:  تاریخ 3مهر هم تولد مامانی را جشن کوچکی گرفتیم در تاریخ16 مهرماه متاسفانه شما دچار سرماخوردگی شدیدی شدید. خیلی تب شدید داشتید و به ناچار آمپول دگزا و شیاف برای کنترل تب به شما زدیم. الهی که بمیرم خیلی بیحال بودی و  تا حدود دو هفته طول کشید تا خوب شدید.از تاریخ 23مهر هم ماه محرم فرا می رسید و ماهم به همین دلیل در22 مهر تولد بابایی که در اصل24مهر بود راجشن گرفتیم. به شما سپرده بودم که به بابایی نگویی که براش کیکی پختم اما به محض دیدن بابایی بهش خبر دادی.بمیرم برای اون دل کوچولوت.برای مراسم شیرخوارگان و عزاداری حضرت رقیه(س) هم به مسجد رفتیم.مامانی الان دیگه شعرهای یه توپ دا...
15 آذر 1394
1